گلایه ای از خدا، بخشی از کفرنامه ی کارو:



خدایا کفر نمی گویم،

پریشانم،

چی می خواهی تو از جانم؟!

مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی.


خداوندا!

......